سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....


 هرچه وصلت دیر تر ، عطشم برای زیارت بیشتر

بزاق دهان روحم ، طعم شیرین زیارت گرفته است

انگار خرمایی است،

                      

طعم رطب سر سفر افطار می دهد،

عطشم مضاعف شده است، هرچه شراب وصل می نوشم

       

شیرینی بزاق روحم خلاصی ندارد!

بزاق زیارتم اناری است ، اناری اناری!

سرانجام تو را خواهم دید، اما؛

قلمم در وصف تو می ماند، بدون اتصال و پیوند با تو ؛ هیچ

و این زبانحال بی مثال و مانند ش:

برای تو نفس می زنم ؛

و برای تو زنده می مانم؛

کاری برای ماندن ندارم ، ولی یاد تو محو جمال زندگیم می کند؛

          

جمالی برای مجال زندگی نیست ؛ اما بودن تو شکوفه های

خزانی حیات را می شکفد؛

            کلبه چوبی کنار رودخونه یا رودخانه و آبشار در شب که آب در جریان استوسط یک جنگل و درختتصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

 شکوفه های خزانی حیات آفت زده اند ،

تو را می طلبند ، و نسیم حضور تو را انتظار می کشند؛

                     

برای تو می نویسم ، برای تو نفس می زنم و برای تو زنده می مانم؛

تویی که حقیقت جانی ، و جانی که روحش

تویی و بدون تو پوسته اش خاک را آروز می کند؛

آرزویی که بهشت را بهشت کرده است و دنیا را

غمکد ه ای آفتاب ندیده؛

و من تازه می فهمم که چرا اینگونه بشر در بن بست است،

 در بن بستی که به دست خود تعبیه کرده است؛

و تو همواره گوشزد کردی که بن بست بشر به خاطر نداشتن حرکت است ؛

 کسی که حرکت کند بن بست  نمی فهمد، بن بست نمی بیند؛

حرکت به سوی او ، به سوی جان ، بسوی عشق

و خلاصه  چه بگویم کمی بسوی امید؛

آری ! برای تو می نویسم ، برای تو ، از امدنت می گویم؛

و  از  نیامدنت ،خاکم به دهن از نیامدنت هیچ؛

نه از حضورت از شهودت و از چشم های نابینای تب گرفته من؛

تو می آیی ، تو آمده ای ؛

      

تو نرفته بودی که باز آیی ،

تو بودی ، تو کنار ما ، همراه ما ، با

غصه های ما و با شادی های ما؛

اما ما تنها تو را در غصه ها یافتیم؛

فراموش کردیم که تو را در لذتها  و شادی های خود جستجو کنیم؛

انگار تو را برای رنج ما آفریدند؛

اما باز خاکم به دهن ، زبانم لال ، صدایم خفه کاش نیام____..............................



[ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 5:27 عصر ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]

 

 

 

پاکی و عفت به معنای فرار کردن از معرض گناه است؟

 نه؛

پاکی به معنای شکستن ابزار گناه نبوده

 و اگر کسی اینگونه به آن رسید؛ ارزش چندانی ندارد.

 تقوا وقتی ارزش دارد

که اگر انسان در معرض گناه قرار گرفت نیرویی را در خود

 رشد داده باشد که بوسیله آن نیرو خود را حفظ نماید.

حال این سوال مطرح می شود که کدام نیروست که انسان را در برابر گناهان

حفظ کند؟ و انسان باید مسلح به کدام سلاح شود که او را از انجام معصیت باز دارد؟

پاسخ این سوال را با توجه به سخنان معصومان علیهم السلام

در حد توان مورد بررسی قرار خواهیم داد.

شما خواننده گرامی نیز می توانید نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

یکی از ارزشمند ترین نیروهایی که آدمی را به پاکی می کشاند

نیروی ارزشمند حیا است.

 حیا که همان خجالت کشیدن استانسان را به گونه ای

بار می آورد که اگر در معرض گناه هم قرار گرفت باز حفظ شود.

نیروی حیا نیروی فوق العاده ای است که اثر آن از هزاران سلاح

گرم و سرد بیشتر است ،

همانگونه که بی حیایی نیروی زیادی دارد به گونه ای که اگر جامعه ای بی حیا شد

 و لباس زیبا و دلربای آن از پیگر جامعه باز شد ، جامعه را به لجن زاری

تبدیل می کند که جز گنه کاران حرفه ای نمی توانند از آن بهره بگیرند.

انسانیت انسان و جامعه مدرن به این است که لباس حیا را به تن نماید و

 گرنه هرگز سرعت گیری مقابل جنایات و مفاسد نخواهد داشت.

در روایات اسلامی رابطه حیا و ایمان مانند دو رکن اساسی

برای انسانیت انسان معرفی شده است.


[ پنج شنبه 93/5/2 ] [ 1:25 صبح ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///