چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
شبیه سکوت: به تازگی کلامی از بزرگی شنیده ام که سرشار از امید م کرد؛ می گفت: که اگر گاهی شیطان رهایت نمی کند بدان که تو در راهی و این خبیث به تو طمع کرده است@!! شیطان به خفتگان و علیل های زمین گیر که کاری ندارد!! همینکه تو را در راه ببیند و در حال حرکت؛ به تو طمع می کند تا تو را باز دارد ،تو را زمینگیر کند ،تو را بیچاره کند!!! @@@ پس مواظب باش !! تقوای محض؛ و بدون اذیت شیطان بوی ضلالت و گمراهیت می دهد؛ اگر روزی دیدی که در اوج معنویت بدون وسوسه شیطان صفا می کنی خیال نکن که شیطان را از پا در آورده ای!! نه بلکه شیطان تو را زمین زده است و از تو خیالش راحت شده است! تو در این حال در اوج معنویت که نیستی تو در قعر معصیتی و خود بی خبری!@ عارفی که خیال شیطان را آسوده کرده و فریب و مکری از او نبیند ؛عارف نیست؛ جاهلی است که دلق عرفان به خود بسته است@ پس به خود امید وار باش که تو در گود عرفانی ؛ خودت نمی دانی ، تو در حرکتی و در راهی و گرنه شیطان را به تو چه کار..؟؟!.@@@ [ چهارشنبه 98/5/9 ] [ 6:59 صبح ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
|
........................ |
........................