چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
از تکبر می گفتم، از خود برتر بینی ، از فخر فروشی یا بهتر بگویم از عقده حقارت، عقد حقارتی که در ون برخی از افراد را به آتش کشیده است ، و شعله هایش درخت سبز ایمان را در بر گرفته است. ایمان درخت سبز بهشت زندگی انسان است، بهشت وجود انسان قلب و دل اوست و تکبر تنها آتشی است حرم خداوندی را به خاکستری سوزان مبدل می کند و چه زیبا امیر مومنان علیه السلام فرمود: لَوْ رَخَّصَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِی الْکِبْرِ لِأَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ لَرَخَّصَ فِیهِ لِأَنْبِیَائِهِ لَکِنَّهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّکَبُّرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُع اگر رخصت مىداد خداى سبحانه در تکبر از براى أحدى از خلق هر آینه رخصت مىداد در آن از براى پیغمبران خود لیکن ناخوش داشته بسوى ایشان تکبر را و خشنود شده از براى ایشان فروتنى را. اینهم شعری از پروین:
[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 8:25 عصر ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
|
........................ |
........................