سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....

 

به بهانه هتک حرمت حسینی علیه السلام

 بدون هوای عاشورا نمی توان نفس کشید، بیرون کربلا مردابی است که آدمی را در خود فرو می برد، قدرت زنده ماندن را از انسان می گیرد.  کربلا جان است و عاشورا روح حیات ! چگونه می توان بدون جان و روح زنده شد و زندگی کرد. بنابراین ما به عاشورا زنده ایم ، نه عاشورا به ما.

 رمضان بهار قرآن است و محرم بهار حسینی شدن، در بهار با وزیدن اولین نسیم معلوم می شود کدام درخت خشکیده و مرده و کدام زنده است. دلی که با وزیدن نسیم محرم زنده نمی شود این دل مرده است و از دست هیچ کس کاری بر نمی آید.

با وزیدن اولین نسیم محرم زنگ دلهای خشکیده ی از رنج گناه به صدا در می آید و فریاد «بشتابید که ما رفتیم » گوش وجدان انسان را می نوازد.

نسیم محرم شکوفه قشنگ زیستن و میوه قشنگ مردن را بر درخت زندگی انسان می نشاند. همینکه ریشه اش جا گرفت و سر بر فلک کشید، انتظار رسیدن میوه ی بهترین مرگ را پایان داده و خویشتن را از مرداب یزیدی شدن نهیب می زند.

شهدای کربلا ثابت کردند که شیرین ترین زندگی، زندگی عاشورایی است و اگر کسی بخواهد از شیرینی عمر خود لذت ببرد باید مثل ما زندگی کند.

اشتباه نیست اگر بگوییم تمام گرفتاری بشر امروز این است که نخواسته و نمی خواهد عاشورایی زندگی کند. اگر انسان عاشورایی زندگی کرد هم نشاط ، هم آرامش و هم آسایشش تامین می شود، و این درس بزرگی است که شاگردان کلاس عاشورا می توانند از محرم بیاموزند.

آری! شهیدان کربلا در اوج بلا و سختی می خندیدند، مانند حبیب بن مظاهر که شب عاشورا در چند قدمی مرگ قهقه می زد و می خندید و شوخی می کرد. او بر اثر ارتباط با امام عاشورا سرمست از جام و شراب معرفت شده بود و دعاهای نیمه شبش را مستجاب می دید، به همین علت در پاسخ « مسلم بن عوسجه»که به او اعتراض کرد و گفت اینک چه وقت خندیدن است؟ فرمود : تو می دانی من اهل مزاح و شوخی نبوده و نیستم ، اما اینک فرصتی را ماندنی تر از اکنون نیافتم و از شوق سر آمدن این انتظار سر از پا نمی شناسم.

   هم اکنون نیز اگر کسی میان خود و عاشورا گرهی ایجاد کرده و خویشتن را از حلقه های کذایی جدا نماید، همان خلق و خو وجودش را فرا گرفته و خویشتن را به پای امام عاشورای خود قربانی می کند. درد ها را جز شیرینی و سختی ها را جز خوشی و فریاد ها را جز قهقه ی مستانه ای نمی بیند.

چشمان عاشورایی

حادثه عاشورای 88 و هتک حرمت سید الشهداء علیه السلام را از نگاه عاشورائیان ببینید ، تا جز زیبایی چیزی نبینید. چشمان عاشورایی جز زیبایی نمی بیند، زشتی ها را لطف خدا می داند.

امروز اگر حبیب ها این بی حرمتی را می دیدند فریادشان سکوت دنیا را می شکست و ما رایت الا جمیلا را ندا می دادند.

چشمان ما به زشت دیدن عادت کرده است ، اما چشمان عاشورائیان جز زیبایی نمی بیند. زیبایی این حادث از این زاویه است که اگر این اتفاق نمی افتاد یزیدیان چهره از نقاب نمی گشودند. این حادثه نقابشان را کنار زد و یزیدیان را رسوا کرد.

اگر این اتفاق نمی افتاد قطعا مانند آتش زیر خاکستر ضربه های مهلک دشمنان نظام بر پیکر زخم خورد جمهوری اسلامی فرود می آمد و بدون اینکه معلوم شود ولایت بیش از این غریب می ماند. اما اکنون با بروز این حادثه چهره یزیدیان آشکار شد و این بالاترین لطف حضرت حق در حق مردم کشورمان است.......


[ شنبه 88/10/12 ] [ 7:31 عصر ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///