چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
دوست دارم ساده باشم، جمال دلارایم چشم کسی را نزند دلی را نسوزاند، خانه عشقی را ویران نکند
دوست دارم بی رنگ باشم، بی رنگ بی رنگ
تا هر کسی به هر رنگی دوست داشت مرا ببیند، اصلا خودش مرا به میزان شخصیتش به میزان فطرتتش و به میزان محبتش قاب کندقابی برا کنج دلی زیبا و ضمیری پاک
راستش گاهی از اینهمه رنگ و از اینهمه زرق و برق رنج می برم ابروهای نازک و صورتهای آغشته به انواع رنگ، همه صورت که به اندازه کف دست بیشتر نیست، پس به تعداد انگشتها رنگ زدن چه معنایی داره؟؟ به نظرم نشان از بی محبتی و کم محلی، نشان از تنهایی و ندیده شدن هر چی فکر می کنم که با اینهمه رنگ چه قصدی دارند به نتیجه ای نمی رسم برای اینکه وسط دل کسی جا باز کنیم که اینهمه رنگ لازم نیست فقط کمی بی رنگی لازمه تو ساده باش ، تو بی ریا باش ، تو خوب باش ببین خدا تو را به رنگ خودش در می آره به نظرم رنگ خدا در بی رنگیه و خوشا به حال کسی که بی رنگ باشه
[ پنج شنبه 92/4/27 ] [ 1:18 صبح ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
|
........................ |
........................