چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
سایت برادر بزرگوار حجت الاسلام مرادی مطلب زیبایی را از نوشته های ایشان آورده که ما تنها در آمدی بر این مطلب زیبا می نگاریم!
قبل مطالعه توجه کنید که جملاتی که به رنگ آبی و قرمز در این صفحه آمده همان در آمد است که قابل توجه است:
برخی صفات کریمه از عبادات مستحبی موثرتر و نجات بخش ترند هرچند این طور به نظر نیاید. در شرایط گوناگون این چنین است؛ مثلا اگر دست انسان از عبادت ها و ریاضاتِ شرعیِ خاص و نوافل، کوتاه باشد، این صفات و خُلقیات در ترقی معنوی انسان و سعادت دنیا و آخرت او تاثیری بیش از تصور رایج ما دارد. اغلب مردم کسی را که کمتر صحبت می کند و یا کمتر می خندد و سرش در گریبان خود است و... و مثلا دائما روزه است و عبادات فردی اش و احوال فردی خودش را مهم تر می داند، متدین تر و او را به نجات نزدیک تر می دانند. در حالی که انبیاء عمده وقت شان را در اجتماع و سر و کله زدن با مردم؛ آن هم بیشتر "مردم هدایت نشده" می گذراندند و "سخن گفتن" را از "سکوت" لازم تر و ارجح می دانستند . از مهمترین دلائل این ضرورت را می توان اهمیت بحث هدایت و دستگیری از افتادگان یاد کرد. به عبارت دیگر شخص بینایی که خود راه و چاه را می شناسد وظیفه سنگینش این است که نابینایان را به سر منزل مقصود برسانند. و ارزش این دست گرفتن و به مقصد رساندن به قدری زیاد است که نمی توان قیمتی برای آن پیدا کرد. امیرمومنان علیه السلام وقی به یمن می رود برای عرضه اسلام و هدایت مردم، رسول خدا به او می فرماید : علی جان اگر در این سفر تنها یک نفر هدایت یابد برای تو ارزشش از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب می کند بیشتر است. این ارزش تنها در پرتو مراجعه به مردم و رسیدن به ضرورت مراجعه به آنان است. و اساسا انبیاء عظام از جانب خدای متعال، مکلّف به "سخن گفتن" و ارتباط و تعامل بودند، نه سکوت و انزوا! اما بشر همیشه احساس کرده دوری از جامعه به دینداری نزدیک تر است شاید زمانی هم این طور بوده اما با ظهور دین کامل؛ اسلام ناب؛ دینی که زندگی اجتماعی در آن بسیار مهم است و تعامل صحیح و سازنده با مردم اهمیت فراوان دارد، جامعه گریزی فقط یک انحراف است و یک فرار. شاید یکی از مهمترین دلائل مراجعه علمای بزرگ دین مانند مراجع عظام تقلید و حوزویان به مردم به همین خاطر است که این انحراف را دریافته و به شدت از آن بیزاری می جستند. البته فراموش نشود؛ در روایات زیادی ائمه طاهرین علیهم السلام خود را به کعبه تشبیه کرده اند و فرمودند مثال امام مثل کعبه است که مردم باید گرد او بچرخند و به او مراجعه کنند نه اینکه کعبه به دور مردم! با این حساب اگر فقهای بزرگ اسلام و حق شیعه اگر جانشینان ائمه طاهرین علیهم السلام هستند و در بحث هدایت مردم درست مانند ائمه حقوقی دارند در این مسئله مانند آن بزگواران باید مورد توجه مردم قرار گیرند و مردم گردا گرد آنان باشند نه برعکس حال در این قسمت دو نکته بیشتر متصور نیست: یا باید بگوییم روایت درست نیست ؛ یا کلام بیان شده.... این رشته سر داراز دارد به همین مختصر اکتفا می کنم و یک روایت برای نجات و سلامت بیشتر در تعامل با جامعه تقدیم می کنم: این فرمایش نورانی امام زین العابدین؛ علی بن الحسین علیه السلام است: أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: [1] وِقاءٌ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، [2] وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، [3] وَ الاْسْتحْیاء مِنْ کُلِّ قَبِیح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، [4] وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ. هرکس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و خداوند را در حالی که از او راضی و خشنود است ملاقات خوهد کرد: 1. تقواى الهى به طورى که بتواند بدون توقّع و چشم داشتى، نسبت به مردم خدمت نماید. 2. راست گویى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى. 3. رعایت حیا نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى. 4 خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عیال خود.
[ جمعه 92/4/14 ] [ 6:54 عصر ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
|
........................ |
........................