چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
نیاز، غفلت و ندانستن؛ چه سری در این سه واژه است؟ نیاز، انسان را به حرکت؛ و غفلت، انسان را زمنیگیر ؛ و ندانستن، انسان را در بن بست قرار می دهد. نیاز تشنه ، آب است و دیگر هیج ، به تشنه آب خوردن نمی آموزند؛
که خود پای حرکت دارد و حتی اگر ندارد قرض می کند و می دود. دیوانگی است که به تشنه آب خوردن بیاموزی! مگر به صاحب عزا گریستن می آموزند؟ و اما غفلت؛ غافل ملامت ندارد، کسی که از روی غفلت چیزی را می شکند، جریمه می دهد ؟ غافل که مجرم نیست، غافل مثل خوابه ، کسی که در خواب جنایتی می کند که قصاص نمی شود، و اما جاهل، جاهل در بن بست است، کسی که در بن بست است حرکت ندارد ، حرکت از کسانی است که جاده رو به رو دارند، پس تو بیا به جاده ای باز کن و حرکتش را تماشا! تو که او را در بن بست می بینی چرا فریاد می زنی و اعتراض می کنی و کارت قرمز می دهی؟
باید به تو کارت قرمز داد که فرق بن بست و اتوبان را نمی دانی؛
جوان نیاز دارد پس نیازش را برطرف کن غافل است آگاهش کن ، نمی داند راه را به رویش باز کن، و بعد تماشایش کن ببین چه ها که نمی کند!..............
[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 7:52 عصر ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
|
........................ |
........................