سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....


 

قسمتی از سخنرانی قابل توجه حجت الاسلام ظهیری

در هیئت خادم الرضا علیه السلام قم

ورزشگاه حیدریان

25 شوال همزمان با شهادت رئیس مذهب

حضرت صادق آل محمد صلوات الله علیه.

 

 




یکی از موضوعاتی که کمتر در هیئت های مذهبی به آن پرداخته

شده است این  سوال است که :

چه کنیم تا از گناه لذت بیشتری ببریم؟

چرا هیئتی ها از گناه لذت نمی برند؟

و اگر لذت هم می برند همراه اضطراب و استرس هستش؟

ما حتی از لذت گناه هم با آرامش محرومیم،

لذت که داره فقط همراه اضطرابه ، کوفت آدم میشه

لذت همراه رنج و تلخی  و اضطراب که لذت نیست!


چرا؟

در پاسخ این سوال یک دستور العمل سه شاخه ای را مطرح

می کنم که برایهر کسی که دوست دارد از گناه لذت بیشتری

ببرد لازم و ضروری است.


ما هیئتی ها از گناه لذتی نمی بریم ، لذت ما

نو کرا و هیئتی ها همراه با رنج و اضطرابه

این لذت که فایده نداره ، اما یک گناهکار

حرفه ای از گناه لذت می برد فارغ از هر چیزی فقط لذتش

را می چشه ، چرا؟

اولین نکته ای که برای لذت بردن از گناه

لازم و ضروری است این است که انسان نوکر نباشد.

کسی که آزاد باشد و نوکر اهل بیت نباشد از گناه لذت می برد.

هر هیئتی که دلخور است و دوست دارد از گناه لذت ببرد

قبل از هر چیز باید سندنوکری خودش را فسخ کند

تا زمانی که تو نوکری و در هیئت عاشقانه شرکت می کنی و

وابسته به اربابی نمی توانی از گناه لذت ببری

اگر دلخوری و دوست داری عاشقانه لذت ببری و از تلخی گناه

در امان بمانی بیا و قرار داد نوکریت را با ارباب فسخ کن

سند نوکریت را باطل کن

تو تا نوکری اگر گناه بکنی شیرینی اش از زهر مار تلخ تر

و کشنده تر است اما سوال من این است:

آیا تو جراتش را داری که از زیر پرچم مولا خارج بشی؟

اگر همه عالم را به تو بدهند حاضری از این نوکری و بندگی دست بکشی؟

داستان من و شما که در این درگاه و بارگاه در زیر سلسله های

بندگی و نوکری از این کار جانانه لذت می بریم ولی

از گناه لذت نمی بریم داستان همانغلامی است که در خانه

حضرت صادق علیه السلام نوکری می کرد مردی از خراسان به مدینه آمد

او متومل و ثروتمند بود

به غلام امام صادق علیه السلام پیشنهاد داد که حاضرم همه ثروتم را به تو

بدهم فقط تو جایت را با من عوض کن

دست از نوکری بکش!!

او گفت باید با مولایم مشورت کنم

وقتی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که آقای من

آیا شما میل ندارید من به نان و نوایی برسم حضرت

با لبخند فرمود : چرا دوست نداشته باشم

تو می توانی بروی و به دنیایت برسی

وقتی خواست برود حضرت به او فرمود: با ما باشی

در قیامت نیز کنار مایی...

غلام به مرد خراسانی گفت اگر تمام دنیا را به من بدهی

حاضر نیستم دست از مولایم بکشم

داستان من و تو داستان همین مرد است

ما نوکریم

از هرچه ما را از چشم مولا می اندازد رنج می بریم،

گرچه لذتی هم داشته باشد ما از گناه لذت نمی بریم

ولی کسی که در اوج آزادی است و تن به نوکری

اهل بیت علیهم السلام نمی دهد  تلخی گناه را نمی فهمد.....




[ شنبه 93/6/1 ] [ 12:18 عصر ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]

 

سه سوال من از استاد رسول جعفریان در

نقد استاد قرائتی


بسم الله الرحمن الرحیم


در خبر آنلاین مطلبی را خواندم که ظاهرا خلاصه ای از سخنرانی

استاد رسول جعفریان زید عزه بود

مثل همیشه با شوق فراوانی مطالب ایشان را خواندم

به علت اشتیاقی که به مطالب ایشان داشتم با حرص و ولع مضاعفی

کلام ایشان را دنبال کردم

هر سطری را که می خواندم بر تعجبم افزوده می شد و شما به من

حق بدهید که دهانم چون مردگان از تعجب باز ماند.

 

http://ketabenaab.ir/wp-content/uploads/2011/10/1917428023002.jpg 

جناب استاد جعفریان در این گفتار که قصد نقد سخنان حجت الاسلام

حاج شیخ محسن قرائتی را داشند به شدت پا را فرا تر از انصاف گذاشته

و مطالبی را فرموده اند که قابل قبول نیست!!

گرچه حقیر در تمام نوشته ها و کتابهای ارزشمندی که از ایشان مطالعه

کرده ام  جعفریان را یک تاریخ دادن منصف می دانم و به شدت طرفدار

این رویه و روش ایشان هستم و همیشه ایشان را تحسین می کنم

ولی دراین گفتار ی که در نقد استاد قرائتی دارند انصاف را رعایت نکرده اند

 

http://qom.namaz.ir/qom/images/articles/20120311150606cb-YE5SAEY%5B1%5D.jpg

جناب جعفریان برای نقد آقای قرائتی اصل مسلم و مطلب روشنی مانند

عظمت قرآن کریم را زیر سوال برده و به روز بودن قرآن را انکار کرده اند.

من ضمن تقدیر و تشکر و عذر خواهی فراوان از استاد جعفریان که هم

به خود ایشان و آثار ایشان احترام خاصی قائلم سه سوال را مطرح می کنم:


استاد جعفریان!

اگر قرآن در لحظه لحظه زندگی انسان سخنی برای گفتن نداشته باشد

پس فرق انجیل واقعی ( نه تحریف شده) با قرآن که کتاب جاوید و معجزه

آخرین دین است چیست؟ تورات چطور؟ و کتاب های مقدس دیگر چطور؟

آیا شما شک دارید که قرآن تمام بن بست های بشر را می گشاید و تبیان

تمام چیزهاست؟؟

دوم:

آیاتی که در قرآن کریم به این مطلب صریحا دلالت دارد که قرآن بیان برای

همه امور است را چگونه توجیه می کنید

شما که نمی پذیرید قرآن در مورد علم روز و نیازهای

روز بشری حرف دارد ، چه برداشتی از آیات مورد نطر دارید؟

سوم:

نقد و انتقاد از شیوه تبلیغی و برخی از گفتار و نوشته های

استاد قرائتی در یک میدان مباحثه طلبگی بسیار شایسته

است چرا که قرائتی معصوم نیست و سخنانش وحی منزل نیست

اینکه ایشان وقت سیما را می گیرد و .. ....  قابل نقد است ؛

ولی سوال این است:

که آِیا برای نقد ایشان باید به تنقیص قرآن و نا کار آمدی آن تن داد؟

شما در این گفتار قرآن را تنقیص کرده تا قرائتی را نقد کنید

و به نظر می رسد این همراه انصاف نیست.

سوال آخر ما از استاد جعفریان این است:

شما بر چه مبایی فرمودید که برای علم متاسفم، اگر این مطلب را

بعنوان یک مورخ و تاریخ دان گفتید این اشکال بر شما وارد است

که شما مفسر نیستید، شما متکلم نیستید پس چگونه بر آقای قرائتی

اشکال می گیرید در حالی که چنین اشکالی به خودتا ن وارد است؟!1


[ شنبه 93/6/1 ] [ 11:32 صبح ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///