چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
عید غدیر عید ولایت عید شیعه عید مهدی بر همه شیعیان مبارک باد
خدایا باقی مانده غیبت ولیت امام مهدی را در این عید خجسته بر شیعیان ببخش و ظهورش را امضا کن اکنون که این جملات را می نویسم در شهر آنکارا هستم ، شهر به اصطلاح مسلمانی که فقط نام مسلمان را به ید ک می کشند ای منجی عالم نظری کن از پرده درآ و رخ بنما ای یوسف زهرا یارب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان [ جمعه 86/10/7 ] [ 12:32 صبح ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
نقش آرزو در موفقیت انسان:
تمام مردم دنیا در برخورداری برخی از خصلتها با یک دیگر مشترکند. مذهب ، ملیت ، جنسیت و زمان و مکان در آن دخالتی ندارد.
یکی از مهمترین این خصلتها که تمام مردم دنیا در بهره مندی از آن با یکدیگر مشترکند «آرزو» است.
بطور کلی نمی توان انسانی را پیدا کرد که آرزو نداشته باشد، تمام انسانهای روی زمین آرزو می کنند و روح و روان آنان با آرزوهایشان عجین است.
وابستگی انسان با آرزوهایش به قدری مهم است که از زمانی که خود را شناخت تا زمانی که در بستر مرگ قرار می گیرد، و وقتی وارد قبر
می شود تا زمانی که در عالم برزخ قرار می گیرد، و از آن زمان تا قیامت و حتی هنگام حشر نیز آرزو می کند. آ رزوهای انسان در دوران حیاتش هیچ قابل شک و شبهه نیست، آنچه مهم است چگونگی آرزوهای انسان بعد از مرگ است که به نمونه هایی ا
از قرآن اشاره می کنیم:
1- قرآن می فرماید هنگامی که انسان در قبر گذاشته شد آرزو می کند و می گوید:
رب الرجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت
خدا مرا باز گردان تا شاید اعمال صالحی را که ترک کرده ام انجام دهم.
این آرزوی کسانی است که در دنیا دستشان از عمل نیک خالی مانده است.
2- در سوره فرقان می فرماید: کسانی که در دنیا با دوستان بد همنشین شده اند ، بعد از مرگ گناهان خود را به گردن دوستان خود انداخته و می گویند: یا لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا
ای کاش فلانی را به عنوان دوست بر نمی گزیدم
3- در همین سوره تصریح می کند و می فرماید: کسانی که در این دنیا ارتباط و پیوندی میان خود و رسول خدا بر قرار نکرده اند آرزو می کنند که
ای کاش در دنیا رابطه ای میان خود و آن بزرگواران برقرار می کردند:
یوم یعض الظالم علی یدیه و یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا
روزی که ظالمان دستان خود را می گزند و می گویند: ای کاش با رسول خدا رابطه ای برقرار کرده بودیم.
به هر روی ، انسان را از آرزوهایش نمی توان جدا کرد ، بطوری که حتی پس از مرگ نیز آرزو می کنند.در روایات و اخبار رسیده از بزرگان دین
نیز به این نکته تصریح شده است که به چند نمونه توجه کنید:
حضرت عیسی مسیح علیه السلام بعد از مرگ مادر بزرگوارش حضرت مریم سلام الله علیها کنار قبر مادر آمد و با ایشان گفتگو کرد، ضمن این
گفتگو حضرت مریم به مسیح علیه السلام گفت: آرزو دارم یک بار دیگر زنده شوم تا در شبهای زمستان به مناجات و شب زنده داری بپردازم و
روزهای بلند تابستان را روزه بگیرم. نمونه دیگر اینکه : عبدالله انصاری ، پدر جابر در جنگ احد در رکاب رسول خدا به شهادت رسید. جابر و قتی خبر شهادت پدر را شنید بسیار
ناراحت شد و به رسول خدا عرض کرد: پدرم از دنیا رفت در حالی که اداره زندگیش به عهد من آمد ، پدرم قرض داشت و فرد عایله مندی بود....
رسول خدا به جابر فرمود: می خواهی بدانی الان پدرت در چه حالی است؟ عرض کرد : آری!
حضرت فرمود: وقتی پدرت را در قبر گذاشتم ، بدون هیچ واسطه ای با پروردگار خود به گفتگو پرداخت و به خدای متعال عرض کرد: ای کاش ! یک
بار دیگر زنده می شدم و در رکاب رسول و پیامبرت به شهادت می رسیدم.
دو نکته مهمنکته اول اینکه : کم خرج ترین راه برای رسیدن به سعادت و رشد و ترقی ، استفاده صحیح از آرزوهاست. در روایات و اخبار رسیده نقل شده
است که بزرگان دین فرموده اند : کسی که آرزوی نیکی داشته باشد ، گرچه موفق به محقق کردن آن نشود از ثواب آن بهره مند می شود.
بعنوان نمونه در روایات آمده است که : اگر کسی آرزو کند که ای کاش من پول و ثروت فراوانی داشتم تا بوسیله آن دست نیازمندان را می
گرفتم و به فقیران کمک می کردم....
این فرد در کمال تهیدستی از دنیا برود ، ثواب این آرزوی خود را خواهد برد. یعنی روز قیامت در پرونده اش عمل کسی که دست افتادگان و
فقیران را گرفته است ثبت شده است
نمونه بارز این نکته داستان زیارت جابر بن عبدالله انصاری است که بعد از شهادت حضرت سید الشهدا علیه السلام یعنی روز اربعین به کربلا آمد. در این سفر که «عطیه» به همراه جابر بود ، وقتی وارد سرزمین کربلا شدند ، عطیه می گوید: جابر به من گفت: مرا کنار فرات ببر! او را کنار آب
آوردم ، او غسل کرد و در حالی که خود را خوشبو کرده بود و لباس زیبا به تن نموده بود آرام آرام بسوی قبر مطهر امام حسین علیه السلام گام
برمی داشت..همنیکه کنار قبر رسید، سه مرتبه فریاد برآورد : حبیبی یا حسین! .....
آنگاه رو به قبر مطهر نمود و گفت: یا حسین ! به خدا سوگند ! در هر شمشیری که در روز عاشورا شهیدان در رکابت زده اند من نیز شریک هستم/
عطیه می گوید: گفتم: جابر! چه می گویی؟؟ ما که در روز عاشورا در کربلا نبودیم و شمشیری نزدیم! چگونه در ثواب و پاداش آنان شریک هستیم؟
جابر گفت: به خدا از دوستم رسول خدا شنیدم که فرمود: کسی که راضی به عمل یک گروهی باشد او نیز از آنان است و در ثواب آنان شریک.
تو می دانی که دوست داشتم در کربلا بود و در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت می رسیدم. این آرزوی من است و کسی که چنین
آرزویی داشته باشد قطعا در ثوابشان شریک است.
این نکته در زیارت وارث نیز تاکید شده است که می گوید: یا لیتنی کنت معک فافوز فوزا عظیما یعنی ای کاش ! من نیز باشما بودم و به این
فیض عظیم می رسیدم.
نکته دوم اینکه: گرچه آرزو مایه پیشرفت انسان می شود ، اما تاریخ نشانگر این است که همین آرزو بسیاری از مردم را به زمین زده است و
مایه سقوط آنان را فراهم کرده است ، به عنوان نمونه به موارد زیر توجه کنید:
1. عمربن سعد با آرزوی رسیدن به ملک ری زمین خورد و او را به کشتن امام حسین علیه السلام کشاند.
2. ابن ملجم مرادی با آرزوی رسیدن به شهوت و اشباع غریزه درونی خود فریب قطامه را خورد و دست به کشتن امیر مومنان علیه السلام زد.
3. جعده همسر امام مجتبی علیه السلام بر اثر آرزوی رسیدن به یزید ، حضرت را به شهادت رساند. بنابر این نباید فراموش کرد که گرچه آرزو در کلام وجود مبارک رسول خدا مایه رحمت برای امت اسلامی است و اگر نبود انسان انگیزه ای برای فعالیت و کوشش نداشت که فرمود: آروز مایه رحمت برای امت من است ، اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی نشاند.
به هر حال ، بحث آرزو و اثر آرزو در زندگی انسان و نقش آن در موفقیت یا شکست آدمی یک بحث دامنه داری است که بدون تردید نیازمند فرصت بیشتری است ، پس ما به همین اندازه بسنده می کنیم و ادامه بحث را به فرصت مناسب تری موکول می نماییم.
[ جمعه 86/10/7 ] [ 12:15 صبح ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
سوخت دلم آتش تو جانم داد
بیشتر مردم نگاهشان به ائمه طاهرین علیهم السلام یک نگاه عارفانه نیست ، آنان خیال می کنند وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام تنها
یک رهبران دینی هستند که در مقام و جایگاه مانند یک عالم ربانی به دنبال ادای وظیفه اند.
در حالی که اینگونه نیست ، کسانی هستند که تمام هستی وجود و بود خود را مدیون آن بزرگوارن است ، چرا که بدون عنایت و لطف خدای
متعال که از راه و کانال آن بزرگوران به موجودات می رسد امکان رسیدن به فیض وجود را نخواهند داشت.
خواننده عزیز برای آگاهی بیشتر در این باره می تواند به کتاب مفاتیح الجنان – زیارت جامعه کبیره مراجعه کرده و لا اقل ترجمه آن را یک بار با
دقت مطالعه نماید. در این زیارت الهی که از زبان امام هادی علیه السلام انشا شده است به گوشه ای از عظمت معصومین علیهم السلام ا
اشاره شده است.
در این زیارت، آن بزرگوران واسطه فیض میان انسان و خدای متعال معرفی شده اند ، و بهره مندی انسان از فیوضات الهی بدون ارتباط و اتصال
با آن بزرگواران امکان نخواهد داشت. عالم همه مهمانائمه طاهرین علیهم السلام مالک عالمند و این ملکیت از طریق خدای متعال به آنان وا گذار شده است ، بنابرا ین تمام مالکیت های عالم
اعتباری محض است. در روایتی نقل شده است که فردی به نام « مسمع» خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شد و ضمن احترام عرض کرد : شغل من
ماهیگیری و غواصی است ، در آمد شغلی من در سال قبل 400 هزار درهم بوده است ، اینک 80 هزار درهم آن را که خمس مال من است را آورده ام تا به شما تقدیم نمایم.
حضرت به مسمع فرمود: آیا فکر می کنی ما فقط مالک این مقدار از سرمایه توایم ؟ عرض کرد: آقا جان ! یعنی می فرمایید باقی مانده سرمایه
ام را نیز بیاورم؟ حضرت فرمود نه فقط فراموش نکن که زمین و آن چه در اوست از آن ماست.
حوزه مالکیت اهل بیت علیهم السلام فقط در دنیا منحصر نمی شود ، و در روایات زیادی وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام بعنوان یکه تازان
صحرای محشر و قیامت نیز معرفی شده اند.
نکته مهمملاک ارتباط با اهل بیت علیهم السلام هرگز نباید امور مادی ، اعم از رسیدن به حاجات دنیوی باشد.
این نکته را به این جهت تاکید می کنیم که هستند کسانی که تنها هنگام بروز مشکلات و درد های لاعلاج به یاد آن بزرگواران می افتند.
تو گویی خدای متعال این چهارده نور متعالی را فقط برای همین کار فرستاده که نردبانی باشند تا گروهی از آن بگذرند و دنیای خود را تحصیل نمایند.
در حرم حضرت رضا علیه السلام بودم ، مردی که در جمع زائران کاروان زیارتی ما بود به من گفت: همسرم تصمیم گرفته هرگز وارد حرم
نشود!!! گفتم: چرا؟؟ گفت: ما 18 سال است که ازدواج کرده ایم و هنوز بنا به هر دلیلی صاحب اولاد و فرزند نشده ایم ، همسرم در سفر
گذشته که به مشهد آمده بودیم با امام علیه السلام شرط کرده بود که اگر تا سال آینده اجاق زندگیم با فرزندی روشن نشد دیگر به زیارتت نمی آیم.....
در جوابش عرض کردم: شما امامی را قبول داری که در خدمتتان باشد، بنابر این اگر صلاح نبود که حاجت مادی شماد بر آورده شود شما آن امام
را قبول ندارید...... معلوم می شود در امام شناسی ضعیف هستید باید بدانید که قرآن می فرماید: انسان دوست دارد حاجاتش بر آورده شود ا
اما چون به ضرر اوست ما دعاهایش را مستجاب نمیکنیم : عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرلکمچقدر زشت است که فردی به امام خود بگوید من در صورتی شما را قبول دارم که حاجت مرا بدهید ، این فرد در واقع این نکته رابا کمال وقاحت
بیان می کند که : من در صورتی شما را قبول دارم که شما در بست در خدمت من باشید.... انسان دارای دو حیات و دو زندگی است.بیشتر مردم حیات و زندگی را در حرکت قلب ، مغز و منظم بودن فشار خون و .... می دانند ، اما در نگاه قرآن و ائمه طاهرین علیهم السلام این
حیات و زندگی ، حیات و زندگی واقعی نیست.
در نگاه قرآن و دین حیات واقعی انسان حیات روحی اوست ، چرا که شرافت انسان در این عالم به همان بعد روحی اوست.
امیر مومنان علیه السلام در نهج البلاغه تعبیر زیبایی دارند، ایشان می فرمایند: هستند کسانی که در ظاهر از جسم سالمی برخوردارند و
حرکت قلب و مغز و قوای جسمی آنان دقیق و منظم است ، اما اینان مردگان زنده نمایند.
بنابر این در نگاه وجود مقدس حضرت علی علیه السلام زندگی و حیات انسان فراتر از امور مادی انسان است.
با توجه به نکته فوق ، در نگاه قرآن ، تنها راه رسیدن به این حیات حقیقی برقرار کردن ارتباط میان خود و رسول خدا است ، خدای متعل در
قرآن آشکارا بیان کرده است که : یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم«ای کسانی که ایمان آورده اید هر گاه خدا و رسولش شما را خوانند دعوتشان را اجابت کنید تا زنده شوید»
بدون شک کسانی که ارتباطی با خدا و قرآن و اهل بیت علیهم السلام ندارند بطور قطع از حیات واقعی بی بهره اند، اینان چند صباحی را در
این دنیا مانند حیوانات می چرند و خلاصه به تعبیر قرآن مشغول خوشگذرانی می شوند و سرانجام در حالی که بهره ای از زندگی و حیات واقعی نبرده اند سرازیر قبر می شوند و بعد از مرگ متوجه می شوند و از این خواب غفلت بیدار می شوند.
[ جمعه 86/10/7 ] [ 12:6 صبح ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
........
|
........................ |
........................