|
چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
من ، تو، ما ، او، همه و همه معتقدیم که فرهنگ اهل بیت علیهم السلام کاملترین و جامع ترین دائره المعارفی است که هیچ سوالی را برای ما بی پاسخ نخواهد گذاشت. امروز جوان تحصیل کرده، دختران؛ و پسران ؛ سخت نیازمند حل معماهای زندگی ؛ و محتاج خروج از بن بست های لحظه های خویشند! حال تو بگو مگر می توان نیازمان را به نشاط و شادی نادیده گرفت؟ مگر ما سنگیم، چوبیم، یا معاذ الله گوسفند؟ ما اشرف کائنات عالمیم، هرچه آفریده شده است و مفتخر به مقام وجود شده است در پرتو عظمت ماست ما که اینقدر بزرگیم ، چگونه در نشاط و شادی زندگی خود را کوچکتر از این بدانیم؟؟ ما ، تو ، او ، همه و همه روح تشنه ای داریم که با زلالی باید سیرآب شود و گرنه سرانجام گرمای رنج و بلای زندگی کبابمان خواهد کرد. زلالی از چشمه اشک و سایه ای از نهال نشاط و شادی همان طراوت و خرمی را برای آرامش و آسایش زندگیمان پدید خواهد آورد که تنها دارنده گان این ثروت می توانند حال گرسنگان و تشنگان آن را بفهمند.... حال از شما سوال می کنم: مگر می توان زیر زبانه شعله های رنج و تازیانه های بلاها به قطره ای آب و ذره ای سایه برای قرار گرفتن نیدیشید؟ تو هم مانند من و من نیز مانند همه این نیاز را از همه مهمتر می دانیم که راه رسیدن به آن را خواهیم گفت.... تا بعد.... [ جمعه 93/8/30 ] [ 10:37 صبح ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
نشاط و شادی خواستگاه شیعه است، و این مهم از ناب ترین آموزه های رهبران دینی شیعیان است از مهمترین مشکلاتی که زندگی مسلمانان بویژه شیعیان را تهدید می کند این است که با شنیدن نام اهل بیت علیه السلام تنها به یاد رنج و غم و اندوه بیفتیم و از بُعد پرنشاط زندگی آن بزرگواران غافل شویم یکی از مهمترین سوالاتی که ذهن هر منصفی را به خود مشغول می کند این است که چرا ما فقط به این بعد زندگانی ائمه طاهرین پرداخته ایم بگونه ای که انگار زندگانی آن بزرگواران خالی از نشاط و شادی بوده است شاید بتوان این نوع نگرش را نگرشی ظالمانه دانست ، چرا که نه تنها زندگانی آن بزرگوران حتی زندگی کسانی که با آنان مرتبط هستند پر از نشاط و شادی است پس چگونه ما فقط یک روی سکه را می نگیریم بطوری که انگار شادی و نشاطی در زندگانیشان نیست؟ از باب نمونه زندگانی سراسر نشاط امیرمومنان علیه السلام می تواند ما را به این فکر سوق دهد و زمینه تفکر نسل جوان را فراهم سازد که برخی از افراد تا چه اندازه در حق حضرت بی مهری روا داشته اند زندگانی امام صادق علیه السلام و حضرت باقر العلوم و همچنین زندگانی حضرت رضا علیه السلام در اوج نشاط و شادی است که نمونه های فرواونی از نشاط در زندگانی آن بزرگواران در دست است. نکته آخر اینکه شما از کربلا که بگذرید در هیچ کدام ار حرمهای اهل بیت علیهم السلام به زائری توصیه به غم و اندوه نشده است البته ناگفته روشن است که اندوه و غم و اشک و ندبه در حرم سید الشهدا علیه السلام و کربلا نیز دارای عمقی نشاط آفرین است؛ یعنی شما وقتی بر حضرت می گریید و ندبه می کنید در نهایت احساس نشاط و شادابی خواهید گرفت و با یاد و خاطر مصیبت کربلا در اوج تنهایی خود را تنها نیافته و رنج ها را راحت تر بدوش خواهید کشید این همان اثر معجزه آسای کربلا و اشک در عزای حسینی است که در کامنت بعد توضیحاتی خواهم داد..... [ پنج شنبه 93/8/29 ] [ 4:28 عصر ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
از مهمترین نیازهای جدی انسان نیاز او به نشاط و لذت است. گرچه دنیا پیچیده با سختی ها و مکاره و رنجها است اما توصیه اهل بیت علیهم السلام به شادی و نشاط یک توصیه غیر قابل انکاری است راستی مگر دنیا زندان مومن نیست و مگر دنیا پیچیده با سختی ها و آلام نیست؟ پس توصیه به شاد زیستن و دوری از رنج و بلا چه معنایی دارد؟ با نگاهی به روایات اهل بیت علیهم السلام به اولین نکته ای که بر می خوریم این است که آن بزرگوران از کسانی که عوامل شادی و لذت دیگران را فراهم می کنند به شدت تمجید شده است به قدری این مهم دارای اهمیت است که شاد کردن دل یک غمزده بسان شاد کردن شخص رسول خدا و در قبال آن شاد کردن خود خدای متعال است فرمود: من سر مومنا فقد سرنی و من سرنی فقد سرالله هرکس مومنی را شاد کند مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند خداوند را شاد کرده است. گره گشایی از دل مومن بالاترین عمل معرفی شده است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت..... از همه این مطالب که بگذریم شادی در نگاه اهل بیت علیهم السلام در سه شاخه مورد توجه قرار گرفته شده است اول شادی حرام دوم شادی مباح سوم شادی واجب شادی حرام همان شادی با گناه و شادی مباح شادی با مظاهر مباح دنیا مانند
قل بفضل الله و برحمته فبذالک فلیفرحوا....... ان شاء الله در کامنت بعد مفصل در این باره مطالبی را به عرضتان خواهم رساند. [ چهارشنبه 93/8/28 ] [ 5:19 عصر ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
عقل به معناى عقال است، عقال همان طنابىاست که به وسیله آن زانوى شتر رامى بندند!.
گرچه عقل خود عقال کننده است؛ ولى گاه عقال مىشود و آن زمانى است که در برابر عشق قرار گیرد، حقیقىی ترین عشقها عشق به پروردگار وپس از آن به اهلبیت علیهم السلام است، هر گاه چنین عشقى در برابر عقل قرار گرفت، بطور قطع یکه تاز میدان و حق مطلق با او خواهد بود، به تعبیر حضرت امام خمینى قدس سره:
نزد اهل معرفت جهاد اکبر همان جنگ میان عقل و عشق است، کسى که مشتاق لقاى یار باشد جنگ بزرگتر را میان عقل و عشق مىداند، نه میان عقل و جهل، وآنگاه مىکوشد تا عشق و محبّت را بر عقل پیروز کند. یعنى عقل در مقابل جهل عهده دار عقال کردن غرائز و اغراض وهمى و خیالى، از یک سو و اهداف شهوى و غضبى از سوى دیگر است، لیکن عقل در مقابل عشق، عقال
[ پنج شنبه 93/8/1 ] [ 6:20 عصر ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
........
|
درباره وبلاگ  ........................ |
