سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....

 

 

 

 

لذت های ماندگار


پدید آورنده : علی اصغر ظهیری ،


 

لذت طلبی انسان

انسان یک موجود لذت گرا و زیبا دوست است و از هر چیزی که مانع لذت او شود متنفر است.

برای برطرف کردن موانع لذت، آشنایی با فرهنگ لذت حقیقی لازم و ضروری است; چرا که اگر انسان با فرهنگ صحیح لذت آشنا نباشد، نمی تواند موانع آن را برطرف و طعم خوش آن را احساس نماید.

از نکات قابل توجه در مورد فرهنگ لذت این است که بدانیم ماندگارترین لذت ها کدام است؟ پاسخ سؤال فوق، راه جدیدی را به روی ما می گشاید و ما را در رسیدن به لذت حقیقی رهنمون می شود.

لذت های انسان را می توان به دو قسم تقسیم نمود:

1 - لذت های مادی و دنیوی

2 - لذت های معنوی و اخروی

تفاوت لذت های مادی و معنوی

مهمترین تفاوت لذت های دنیوی و اخروی در این است که لذت های دنیوی به مرور زمان موجب دلزدگی و رنجش خاطر انسان می شوند; مثلا تکرار خوردن یک نوع از لذت بخش ترین غذاها انسان را دچار دلزدگی می نماید و درجه لذتش را کاهش می دهد.

نکته فوق را می توان از مهمترین لذت های ماندگار

علل و عوامل نوآوری و تنوع در امور لذت انگیز دانست. انسان از یک سو به دنبال کسب لذت است و از سوی دیگر لذت های دنیوی با تکرار ملال آور می باشند، از این رو این لذت ها او را اشباع نکرده و به مرور زمان کارهای لذت انگیز همیشگی اش به منفورترین آن ها تبدیل می شود و همین امر سبب می شود تا به کارهای جدیدتری کشانده شود.

به عنوان مثال در دنیای غرب، برای درک لذت بیشتر، روزی به آزادی مطلق و اختلاط دختران و پسران رای می دهند و روز دیگر به همجنس بازی و سپس به آمیزش با حیوانات می گرایند. این همه به خاطر ویژگی لذت های دنیوی است که بر اثر تکرار و مداومت از درجه لذت کاسته شده و انسان به راه جدیدی برای اشباع خود کشانده می شود.

اما در لذت های معنوی و اخروی ویژگی فوق وجود ندارد. در آخرت گرچه انسان از نعمت ها به طور مداوم استفاده می کند، اما هرگز دچار دلزدگی و رنجش خاطر نمی شود، خوردن لذیذترین خوراکی ها و نوشیدن گواراترین نوشیدنی ها و ارضاء غرایز به ویژه غریزه جنسی در این دنیا، سرانجام انسان را دچار دلزدگی می کند; اما همین لذت ها در آخرت هرگز ملال آور نیست.

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

«و بشر الذین امنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجری من تحتها الانهار کلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل و اتوبه متشابها و لهم فیها ازواج مطهرة و هم فیها خالدون; (1) «به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، بشارت ده که باغ هایی از بهشت برای آن هاست که نهرها از زیر درختانش جاری است، هر زمان که میوه ای از آن به آنان داده شود می گویند: این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود [ولی این ها چقدر از آن ها بهتر و عالی تر است.] و میوه هایی که برای آن ها آورده می شود همه [از نظر خوبی و زیبایی] یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است و جاودانه در آن خواهند بود.»

بعضی از لذت های معنوی دنیا

توجه به امور معنوی از جمله کارهای لذت انگیز در این دنیا است که هرگز ملال انگیز نبوده و تکرار آن زمینه رسیدن انسان به اوج لذت را فراهم می کند. به عنوان مثال به چند نمونه از این امور اشاره می شود.

1 - اقامه نماز

این کار گرچه در زندگی انسان بارها تکرار می شود، اما نه تنها دلزدگی و رنجش خاطر ایجاد نمی کند بلکه تکرار آن سبب فراهم شدن لذت بیشتر می شود.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله «نماز» را نور چشم خود دانسته و به اشتیاق خود بر مداومت آن تصریح فرموده است. آن حضرت می فرماید:

«جعل الله جل ثناءه قرة عینی فی الصلاة و حبب الی الصلاة کما حبب الی الجائع الطعام و الی الظمان الماء و ان الجائع اذا اکل شبع و ان الظمان اذا شرب روی و انا لا اشبع من الصلاة; (2) خداوند جل ثناءه نور دیده مرا در نماز قرار داده و نماز را محبوب من گردانید، همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داد. [با این تفاوت که ]گرسنه هرگاه غذا بخورد سیر می شود و تشنه هرگاه آب بنوشد سیر آب می شود; اما من هرگز از نماز سیر نمی شوم.»

امام حسین علیه السلام نیز در ظهر روز عاشورا; هنگامی که دشمن خیال کشتن او را در سر می پروراند، به اقامه نماز توجه ویژه داشت و با آخرین نماز خود، مراتب بندگی و اطاعت خود از خداوند را به نمایش گذاشت.

ابوثمامه صائدی (صیداوی) هنگامی که خبر از رسیدن وقت نماز داد، حضرت او را این چنین دعا کرد: «ذکرت الصلاة، جعلک الله من المصلین; نماز را یاد کردی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد.» (3)

2 - تلاوت قرآن

تلاوت قرآن نیز از اموری است که تکرار آن از حلاوت و شیرینی لذت انگیزش نمی کاهد.

مرحوم محدث قمی نقل کرده است که: حضرت رضاعلیه السلام با مردم کم سخن می گفت. گفتار و پاسخ و مثال هایی که در ضمن سخنانش می آورد از قرآن نشات گرفته بود. آن حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کرد و می فرمود: «اگر بخواهم می توانم در کمتر از سه روز نیز قرآن را ختم کنم; اما به هیچ آیه ای نمی رسم مگر آن که در معنایش تفکر می کنم.» (4)

لذت تکرار تلاوت قرآن تا آن جاست که حضرت سیدالشهداعلیه السلام حتی پس از شهادت و هنگامی که سر بریده و مطهرش را بر نیزه کرده بودند، قرآن تلاوت می کرد. مرحوم محدث قمی می نویسد: از «زید بن ارقم » روایت شده است که گفت: هنگامی که سر مقدس امام حسین علیه السلام و یارانش را حرکت می دادند، من در غرفه خود بودم. همین که سر مقدس امام علیه السلام مقابل من رسید، این آیه را تلاوت نمود: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا»; (5) «مگر پنداشتی اصحاب کهف و رقیم [خفتگان غار لوحه دار] از آیات شگفت ما بوده اند؟» به خدا سوگند! مو بر بدنم راست شد و فریاد زدم: ای پسر رسول خدا! به خدا سوگند که داستان سر مقدس تو از داستان اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است.» (6)

3 - نوکری اهل بیت علیهم السلام

یکی از کارهایی که مانند قرآن و نماز تکرار آن ملال آور نیست و لذت به دست آمده اش فروکش نمی کند، نوکری در دستگاه با عظمت اهل بیت علیهم السلام است.

نوکران این دستگاه از کارهای تکراری مانند اقامه عزاداری آن بزرگواران به ویژه سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیهما السلام، ملول نمی شوند و تکرار این عبادت پرثواب، دلزدگی و رنجش خاطر به دنبال ندارد.

نوکری اهل بیت علیهم السلام و خدمت در این راه، انسان را از لذت حقیقی بهره مند ساخته و زمینه را برای رسیدن به اوج لذت های معنوی فراهم می سازد.

«قنبر» غلام و نوکر امیرمؤمنان علیه السلام بود. او به خاطر همین سمت بزرگ، مورد احترام همگان بود.

روزی هنگام عبور از مقابل گروهی از مردم، به طور شگفت انگیزی مورد احترام حاضران قرار گرفت. آنان با دیدنش یکباره از جا برخاسته و او را مورد احترام قرار دادند. هنگامی که خبر برخورد محترمانه مردم با غلام امیرمؤمنان علیه السلام به آن حضرت رسید، فرمود: «مبادا این احترام ها سبب اذیت و آزار قنبر شود و کینه توزان و حسودان طاقت نوکریش را نداشته باشند... .»

پس از شهادت امیرمؤمنان علیه السلام، در دوران غصب خلافت توسط سرسلسله خاندان جنایت یعنی معاویة بن ابی سفیان، قنبر را دستگیر کردند.

«حجاج بن یوسف » او را مورد خطاب قرار داد و گفت: تو در خانه علی چه می کردی؟ قنبر پاسخ داد: کارهای منزل او را انجام می دادم و آب وضو برایش حاضر می نمودم. پس از گفت وگویی که رخ داد، حجاج پرسید: آیا مولایت به تو خبر داد که چگونه کشته می شوی؟

قنبر پاسخ داد: آری! مولایم فرمود: مرا ذبح خواهید کرد.

سرانجام این نوکر دل سوخته در راه عقیده خود جان باخت و سر به تیغ جلادان خون آشامی چون حجاج داد. (7)

قنبر جز خدمتکاری و نوکری امیرمؤمنان علیه السلام کاری نمی کرد، کارهایش نیز تکراری بود; اما از تکرار این کار لذت انگیز خسته نشد و ملالی به خاطرش نرسید.

امروز هم هر کسی که ادعای محبت اهل بیت علیهم السلام را دارد، از نوکری در مجالس عزاداری آن بزرگواران خسته نمی شود و لذتش بر اثر تکرار فروکش نمی کند.

اقامه عزاداری امام حسین علیه السلام لذتی دارد که ملال آور نیست تا دلزدگی داشته باشد.

رسول گرامی اسلام قبل از شهادت امام حسین علیه السلام به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید: «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا; (8) برای شهادت حسین علیه السلام حرارت و گرمایی در دل های مومنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.»

اهل بیت علیهم السلام و زنده نگهداشتن یاد و خاطره امام حسین علیه السلام و شهیدان کربلا

1. امام صادق علیه السلام فرمودند: «علی بن الحسین علیهما السلام [به یاد عاشورا] بیست سال گریست و هرگز طعامی پیش روی او نمی گذاشتند، مگر اینکه گریه می کرد.» (9)

2. مرحوم مجلسی نقل کرده است که: «زید بن شحام » می گفت: «من با گروهی از مردم کوفه در خدمت امام صادق علیه السلام بودیم. «جعفر بن عفان » خدمت آن حضرت آمد. امام علیه السلام او را احترام کرد و نزد خود نشاند. آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود: مرثیه می سرایی؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: بخوان. جعفر اشعاری خواند و ضمن آن به مصائب امام حسین علیه السلام اشاره نمود.

امام صادق علیه السلام گریست و قطرات اشک، محاسن مبارکش را گرفت و حاضران نیز گریستند. آنگاه حضرت فرمود: به خدا سوگند! ملائکه و فرشتگان مقرب خدا در اینجا حاضر شدند. ای جعفر! خداوند بهشت را بر تو واجب کرد و گناهان تو را آمرزید.

سپس فرمود: ای جعفر! می خواهی بیشتر بگویم؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: هر کس در مصیبت حسین شعری بگوید و بگرید یا بگریاند خداوند بهشت را برایش واجب و تمام گناهان او را بیامرزد. (10)

3. امام هشتم، حضرت رضاعلیه السلام به «دعبل خزایی » (شاعر اهل بیت علیهم السلام) فرمود: «ای دعبل! دوست دارم شعری بخوانی، چرا که این روزها روز اندوه و غمی است که بر ما خاندان رفته است.» (11) آن ایام همزمان با فرارسیدن ایام شهادت امام حسین علیه السلام بود.

در روایت دیگری آمده است که حضرت فرمود:

«فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام; (12) گریه کنندگان باید بر کسی همچون حسین علیه السلام گریه کنند، چرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را فرو می ریزد.»

عاشقی نمونه

هر کدام از شهیدان کربلا و یاران امام حسین علیه السلام که تا پای جان ایستادند و با شهادت خود، نوکری خویش را به اثبات رساندند، ویژگی های منحصر به فردی داشتند. یکی از این شهیدان والامقام، غلام سیه چهره ای به نام «جون » است که تمام افتخارش نوکری در خانه اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام حسین علیه السلام بود.

وی اول از غلامان ابوذر - سلام الله علیه - بود که خود افتخار نوکری و شاگردی امیرمؤمنان علیه السلام را داشته است. پس از شهادت امیرمؤمنان علیه السلام، «جون » در رکاب امام حسن علیه السلام نوکری می کرد و پس از شهادت آن حضرت، گوش به فرمان امام حسین علیه السلام بود.

سابقه نوکریش طولانی است، اما با این وجود هرگز از تکرار وظایف نوکری ملالی به خاطرش نرسید و از درجه لذت وصف ناپذیرش کاسته نشد. وی در کربلا با نهایت فداکاری زمینه فتح قله لذت خود را فراهم کرد و در رکاب معشوق، عشق را زنده کرد.

در روز عاشورا، به محضر امام علیه السلام آمد و عرض کرد: اجازه بفرمایید به میدان بروم و جان ناقابلم را فدایتان سازم. امام علیه السلام فرمود: تو آزادی، برای ما خود را به مشقت مینداز.

«جون » عرض کرد: آیا من در راحتی باشم و شما را در سختی تنها بگذارم؟ به خدا قسم! هر چند بوی بدنم بد و حسب و نسبم والا نیست اما به خدا قسم! هرگز از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شریف شما آمیخته شود.

سرانجام با شجاعت وصف ناپذیری پای به میدان گذاشت و با شجاعت و اشتیاق فراوان شربت شهادت نوشید و به ریاض جنت پرواز کرد.

پس از آن که «جون » به زمین افتاد، امام علیه السلام به بالینش آمد و در حقش چنین دعا کرد:

«خدایا بوی بدنش را معطر و روی او را سپید گردان.» از امام باقرعلیه السلام روایت شده است که فرمود: پس از شهادت امام حسین علیه السلام، پیکر پاره پاره این غلام و نوکر دل سوخته را دیدند، در حالی که بوی مشک از آن به مشام می رسید. (13) و دعای امام حسین علیه السلام در حقش به اجابت رسید.

پی نوشت ها:

1) بقره/ 25.

2) میزان الحکمة، ترجمه شیخی، ج 7، ص 3092، حدیث 10535.

3) الارشاد، شیخ مفید، ص 458; بحارالانوار، ج 45، ص 21.

4) انوار البهیه، ترجمه اشتهاردی، ص 331.

5) کهف/ 9.

6) منتهی الآمال، ص 483.

7) اقتباس از منهاج الدموع، شیخ علی قرنی گلپایگانی، چاپ چهارم.

8) بحارالانوار، ج 46، ص 108.

9) همان.

10) جلاء العیون، مجلسی، ص 523، به نقل از رجال کشی، ص 574.

11) جامع احادیث الشیعة، ج 12، ص 567.

12) بحارالانوار، ج 44، ص 283.

13) نفس المهموم، ص 290.


[ چهارشنبه 91/12/2 ] [ 1:47 عصر ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///