در امتداد جاده آرزوهایم، کسی جز تو را نمی بینم

تویی که آرزوهایم را معنا بخشیدی و تفسیر آیه های فرود آمد در غار حرای دلم شدی

تفسیر یک صد و بیست حزب قرآنم را در تو یافتم! و فهم یک صد و چهارده سوره قرانم را در تو یافتم

اقرء باسم ربک الذی خلق را وقتی فهمیدم که با صنعتک لاجلی آشنا شدم

آری تو مرا برای خود ت خواستی و من تو را برای رسیدن به آرزوهایم

انصاف نیست؛ چگونه تو را فدای شکستها و ناکامی های خودم کردم

هر وقت رسیدم قدرت خودم را به رخ کشیدم و هر گاه از راه باز ماندم تو را مقصر؛

همیکه معشوقه ام را یافتم و فراقم به وصل تلخ تر شد ، زبر دستی خودم را بر تابلوی حیات نصب کردم

و همینکه شیرینی فراقش را چشیدم با قضا و قدر تو به جنگ برخاستم

تو در امتداد جاده آرزوهایم بی کسی؛ تنهایی؛ غریبی

و من از تو ؛ نوازشت را در بخششهایت یافتم

 و حتی برای لحظه ای تنبیه هایت را به خود نگرفتم که از تو دیدم

من تو را در بلای زندگیم نیافتم که در نعمتهایت یافتم!

صدق الله العلی العظیم

که انسان عجول و هلوع و ضعیف و ناسپاس است

و مرگ بر این انسان ناسپاس