سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....

 

کسی صدای مرا نمی شنود!

درکم نمی کند!

حرفم را نمی فهمد؟

من نماز را دوست ندارم، نمی خواهم به زور نماز بخوانم

فریاد پدرم:

پسر جان! نماز، نماز ،  داره قضا میشه !

کافر مطلق ، بلند شو؛

مگر نماز نمی خوانی، کفر همه جا را میگیره،

و اما مادرم:

پاشو ، کی آدم میشی،

چرا از پسر خاله هات یاد نمیگیری؟

نماز نخونی خدا عذابت می کنه... ده پاشو دیگه...

و من سکوت سکوت سکوت..... سکوتی همراه با اعتراض....

راستش را بخواهید ،

دوست دارم اعتصاب غذا کنم، از اینهمه داد و فریاد.............

این گونه می گذشت تا اینکه بالاخره کوکب اقبال بر بام دلم نشست،

و خودم را در آغوش رحمت الهی یافتم؛

با دوستی آشنا شدم که فکر مرا تغییر داد و مرا عاشق نماز کرد؛

از او پرسیدم:

چرا باید نماز بخوانم؟

گفت:

نماز تکلیف نیست که از زیر بارش شانه خالی کنی

نماز مدال و تشریف است

خدا ی بزرگ و مهربان این مدال را به انسان هدیه کرده است؛

و تنها آدم را قابل دریافتش دانسته است؛

دیوانگان که تکلیف ندارند؛ و به چیزی تشریف نمی شوند؛

عاقلانند که مشرف به تشریف و مفتخر به دریافت مدال

الهی می شوند؛ و نماز مدال عزت و تاج شرافت و کرامت است...

حرفش مثل تیر به قلبم نشست......

....

و من اینگونه عاشق نماز شدم....



[ چهارشنبه 94/10/16 ] [ 10:46 صبح ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///