• وبلاگ : چيزي شبيه سكوت....
  • يادداشت : جرعه نوش غدير
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضاصادقي 
    سفر خوش گذشت؟حاج اقا

    يا الله
    آن مرد ناشناس كه ديروز كوزه آب زني را آورد
    صورتش را روي آتش تنور گرفته
    بچش!اين عذاب كسي است كه از حال بيوه زنان و يتيمان غافل شده
    آن مرد ناشناس،سر بر ديوار نيمه خرابي در دل شب دارد مي گريد:
    آه از اين ره توشه كم،آه از راه دراز!
    و من بي آنكه بشناسمش، همين نزديكي ها جايي نشسته ام و تمرين مي كنم
    كه با نامش شعربگويم،خط بنويسم،دف بزنم و شادي کنم
    عجيب است! مرد هنوز هم ناشناس است...
    .
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 30 مهر 92 نوشته (جرعه نوش غدير) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.