سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....

 

 

 

1. در فضیلت سحر خیزی

خدای متعال در قرآن کریم ثواب نماز شب و سحر خیزی را بیان نکرده است

بزرگان ما می گویند به علت اینکه این مستحب عجیب دارای ارزش و ثوابی

است که به خاطر عظمت و بزرگی پاداش آن در قرآن یادی از آن نشده است

در فضیلت سحر خیزی و شب زنده داری همین بس که خدای متعال

رسول مکرم اسلام را مامور به آن کرده است                                 

یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا.....

از مهمترین نشانه های مومنان واقعی شب زنده داری است

به قدری شب زنده داری مهم است که سرور و سالار شهیدان در آخرین

شب زندگی خود این فرصت را برای سحر خیزی انتخاب کرد.

بهترین گوهر نیمه شب اشک از خوف خداست
                                   

داستان:

سهل شوشتری می‌گوید:

سه ساله بودم که دایی‌ام «محمد بن سوار» شبی از بستر برخواست

 و مشغول نماز شب شد ـ همیشه کارش این بود ـ آن شب به من

گفت: «پسرم! آیا آن خداوند که تو را آفرید یاد نمی‌کنی؟»


گفتم: چگونه او را یاد کنم؟ گفت: «هر گاه به بستر خواب رفتی،

سه بار از دل بگو: خدا با من است و مرا می‌نگرد و من در محضر او هستم.‌»

چند شبی جملات فوق را از دل گفتم. سپس گفت: «این جملات را

 هر شب، هفت بار بگو!» من چنین کردم. شیرینی این

 ذکر در دلم جای گرفت. پس از یکسال گفت:«تا آخر عمر آن جملات را

بگو که همین ذکر، دست تو را در دو جهان می‌گیرد.‌» به این ترتیب،

                                                487389_233916820056548_100003146943593_413967_362191885_n.jpg

نور ایمان به توحید در دوران کودکی در دلم راه یافت و بر سراسر قلبم چیره شد. (1)

 

2. احترام به مقدّسات:

یکی از توصیه های موکد دین مبین اسلام حفظ و احترام مقدسات است.

در احوالات یکی از یاران حضرت امیر علیه السلام به نام نجاشی نقل می کنند که

او مردی بود که در جنگ هایی که در رکاب حضرت فدا کاری می کرد هم با شمشیر

می جنگید و هم با زبان خود با شعرهایی که می سرود به نفع سپاه اسلام مبارزه

می کرد؛

او بر اثر همنشینی با دوستان ناباب، روز اول رمضان در منزل یکی از دوستانش

روزه اش را افطار کرده و به میگساری و شراب خواری پرداخت

امیر مومنان علیه السلام وقتی او را دستگیر کرد ، حد و مجازات شراب خوار که

هشتاد تازیانه است را بر او جاری کرد، سپس ده ضربه دیگر بر آن اضافه نمود

نجاشی در حالی که زیر ضربات تازیانه به خود می پیچید گفت:

یا علی ! هشتاد ضربه حد شراب خوار است چرا ده ضربه زیاد زدی؟

حضرت فرمود ده ضربه اضافه به خاطر این بود که حرمت ماه خدا ماه رمضان

را حفظ نکردی.

آری ! مقدسات حرمت دارند و باید حرمتش حفظ شود.

داستان دیگر:

مرحوم آیة اللّه العظمی بروجردی کنار مرقد مطهر آیة اللّه

حاج شیخ عبد الکریم حائری (واقع در مسجد بالا سر حضرت معصومه علیهاالسلام)

تدریس می‌کردند. در یکی از روزها هنگام درس،آقا متوجه شد که یکی از شاگردان

 به قبر حاج شیخ عبدالکریم تکیه داده است، با تندی به او فرمود:

 «آقا! به قبر تکیه نکنید! این بزرگان برای اسلام زحمت کشیده اند، به آنها احترام بگذارید!»

آقای بروجردی نسبت به کتب علمی و دینی، احترام بسیاری قائل

بودند و می‌فرمودند: «در تمام عمرم در اطاقی که کُتب حدیث باشد،

حتّی دارای یک حدیث باشد، نخوابیده‌ام.‌» (2)

 

3. حق گویی در هر شرایطی

ائمه طاهرین علیهم السلام هموراه در کلمات خود به مسئله حق گویی

و حق خواهی اشاره کرده اند

از مهمترین نشانه های نشاط در زندگی به حق گویی اشاره شده است

انسان باید در راه حق استقامت داشته باشد و هرگز بر اثر سختی ها از

دفاع و پشتیبانی حق دست بر ندارد

یاران امیرمومنان علیه السلام در این بحث به دو گروه تقسیم می شوند

یک گروه کسانی که دین داریشان ضعیف بود و به محض اینکه می دیدند

دنیایشان در خطر است دست ازحق بر می داشتند، مثل طلحه و زبیر

و گروه دیگر کسانی بودند که تحت هیچ شرایطی دست از حق و حق گویی

برنداشته  و تا پای جان می ایستادند

مثل وجود مبارک حضرت میثم و کمیل و عمار و ....

داستان:

آیة اللّه مدرس به یکی از طاغوتچه‌های زمانش که عنوان «فرمانفرما» داشت،

مطالبی گفته و انتقاد سختی به او نموده بود. فرمانفرما به وسیله یکی

 از دوستان مدرّس به او چنین پیغام

فرستاد: «خواهش می‌کنم حضرت آیة اللّه! این قدر پا روی دُم ما نگذار!»

مرحوم مدرّس به پیام رسان گفت:«به فرمانفرما بگویید: حدود دُم حضرت

والا باید معلوم شود؛ زیرا من هر کجا پا

می‌گذارم، دُم حضرت والاست.‌» (3)

داستان دیگر:

دکتر مدرّسی (نوه مرحوم مدرّس) می‌گوید: یک روز دیدم مرحوم

مدرّس نامه‌ای نوشته است. چون نامه را روی زمین گذاشت، من هم آن

 را خواندم. در آن نامه نوشته بود: «شهریارا!خدا دو چیز

به من نداد: یکی ترس و دیگری طمع. هر کس همراه اسلام باشد، من با او همراهم.‌»

 از آنجا که من از اعضاء خانواده آن مرحوم بودم، فضولی کرده، پرسیدم: «آقا این نامه را برای چه کسی

نوشته اید؟» فرمود: «برای احمد شاه.‌» (4)

4. پدر یتیمان

یتیم و یتیم نوازی مورد سفارش دین قرار گرفته است

اولا احترام یتیم و سرپرستی او

و ثانیا پرهیز از تعرض به مال و ثروت یتیم

که قرآن کریم به شدت از آن نهی کرده و می فرماید

خورندگان مال یتیم مانند خورندگان آتشند!

                         

داستان:

حبیب بن ابی ثابت می‌گوید: مقداری عسل به بیت المال آوردند، حضرت

علی علیه السلام دستور داد، یتیمان را حاضر کردند.

 در موقعی که عسل را بین افراد مستحق تقسیم می‌فرمود، خود

شخصا به دهان یتیمان عسل می‌گذارد.

عرض کردند: این عمل برای چیست؟ فرمود: «امام پدر یتیمان است

و من عسل به دهان آنها می‌گذارم و به جای

پدران از دست رفته آنها، عطوفت پدری می‌کنم.‌» (6)

5. خواب و رویا

یکی از عجایب خلقت مسئله خواب است

تا کنون هیچ دانشمندی به سر خواب انسان پی نبرده است و نتوانسته است

حقیقت خواب را بیان کند

برخی از دانشمندان خواب را بر گرفته از علل و عوامل فیزیکی معرفی کرده اند

و برخی آن را برگرفته از علل شیمیایی در بدن و برخی نیز خستگی را علت آن می دانند

نکته زیبا اینجاست که خدای متعال در قرآن خواب را یکی از مهمترین نشانه های معاد معرفی

کرده و می فرماید کسانی که شک دارند می توانند با توجه به مسئله خواب مسئله قیامت و

دوباره زنده شدن را درک کنند.

در کنار بحث خواب که آداب خاصی دارد بحث رویا ها مطرح می شود

رویا ها گاهی پرده از حقایق آینده و گاهی از گذشته و گاهی از حال خبر می دهند

نکته مهم این است که خوابها تعبیراتی دارد و هر کسی مجاز نیست خوابها را تعبیر کند

به همین خاطر توصیه شده است که خوابهای خود را برای هر کسی نقل نکنید؛ چرا که

هر کسی نمی تواند خوابها تعبیر کند و در برخی از روایات آمده که تعبیر هر خوابی همان

می شود که اولین کس می گوید ، پس خوابهای خود را برای کسی نگویید.

داستان:

مردی نزد ابن سیرین آمد و گفت: خواب دیدم تخم مرغ پخته را پوست می‌کنم،

 زرده‌اش را می‌اندازم و سفیده‌اش را می‌خورم.

ابن سیرین به حضّار مجلس گفت: این مرد قبور مردگان را می‌شکافد و کفن آنها را می‌دزدد.

پرسیدند: از کجا چنین تعبیری می‌کنی؟ جواب داد: تخم مرغ، قبر است.

 شکستن پوست، شکافتن قبر است. زرده به جای میت و سفیده کفن اوست که بر او پیچیده اند. میت را می‌اندازد و

کفن را می‌برد و پول آن را می‌خورد. (7)

 

6. عِزَّت نفس

در روایت های مختلف داریم که ائمه طاهرین علیهم السلام فرموده اند

ان الله تبارک و تعالی فوض الی المومن کلها الا اذلال نفسه

یعنی خدای متعال اختیار هر چیزی را به دست مومن گذاشته مگر

کاری که باعث از بین رفتن شخصیت و عزت او شود.

عزت سرمایه ای است که اگر کبریت ذلت بدان افتاد ، چنان شعله ور می شود که

هرگز با چیزی خاموش نخواهد شد

اگر عزت انسان از بین رفت با لب گزیدن و ندامت هرگز قابل جبران نیست

از جمله مسائلی که باعث از بین رفتن عزت انسان می شود درخواست از مردم است

تکدی گری و درخواست از مردم باعث ذلت انسان می شود.

داستان:

حضرت علی علیه السلام از مقابل دکان قصّابی عبور می‌کرد، مرد قصاب که

گوشت فربهی داشت، به حضرت عرض کرد: از این گوشت پروار بخرید! فرمود: فعلاً پول ندارم. قصّاب گفت: نسیه

می‌دهم و برای دریافت قیمت آن صبر می‌کنم. حضرت فرمود: به جای صبر تو، من از خوردن گوشت صبر می‌کنم. (8)

نکته مهم:

نکته مهم این است که درخواست کردن بی مورد باعث ذلت می شود و گذشت از دیگران باعث

عزت . گذشت ، بخشش و تغافل سه امری است که عزت انسان را زیاد می کند

داستان:

مردی به محضر امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: فلانی! پسر عمویت

از شما سخن گفت و هیچ بدگویی و شماتتی را فروگذار نکرد.

حضرت صادق علیه السلام تجدید وضو کرد و به نماز ایستاد.

آن مرد می‌گوید: با خود گفتم: امام می‌خواهد درباره او نفرین کند.

دیدم دو رکعت نماز خواند و عرض کرد: «بارالها! من از حقّ خودم در مورد او گذشتم و تو از من بخشنده‌تر و کریم تری،

درخواست دارم او را ببخشی و برای اهانتی که به من نموده است، مؤاخذه‌اش ننمایی!»

آن حضرت در حالی که پرده اشکی روی چشمش بود، پیوسته برای مغفرت او دعا می‌کرد و من با شگفتی ناظر آن جریان بودم. (9)


                      ********************************************************

پاورقی
 
1. کیمیای سعادت، ابو حامد غزالی، به نقل از داستان دوستان، ج 5، ص 257.
2. از حاج میرزا حسن نوری، به نقل از داستان دوستان، ج 5، ص 258.
3. همان، ج 2، ص252؛ مدرس قهرمان آزادی، حسین مکّی، ج 2، ص 842.
4. مدرّس سی سال شهادت، ص38؛ داستان دوستان، ج3، ص58.
5. ناصح صالح، غلامرضا گلی زواره، ص 70؛ سیمای فرزانگان، ص 228.
6. بحار الانوار، ج 9، ص 526؛ کودک، محمد تقی فلسفی، ج 1، ص 260.
7. حیاة الحیوان، ج 1، ص 241 و ر. ک: کودک، ج 1، ص 364.
8. لئالی الاخبار، ص 127؛ بزرگسال، محمد تقی فلسفی، ج 1، ص 271.
9. مشکوة الانوار، ص 217؛ مکارم الاخلاق، ج 1، ص 345.


[ چهارشنبه 92/12/14 ] [ 7:48 عصر ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
........

.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///