سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....



همه دویدنها و افتادن ها و برخاستن ها ؛

برگرفته از نیازها و احتیاج هاست!

تا نیاز و احتیاجی نباشد؛ نیروی برای حرکت و به راه

افتادن نیست.

مریض زمینگیر ؛که حرکت نمی شناسد؛

بن بست نمی فهمد؛

ایستادن و گام برداشتنش چه توفیری دارد؟؟

نیاز من

تو؛

ما و همه به شادی و نشاط عامل حرکتها و دویدنهاست

منتها چیزی که هست این است که دویدن ها در ظلمتکده

گناهان که جز سقوط و به در و دیوار رنج ها خوردن ثمری

ندارد

گناهان نشاط ندارد ؛ لذت آقرین نیست؛

عمق آن تعفن و اندوه است!!

هر ، یک گناه دارای دو جریمه است،

یک جریمه دنیایی و  یک جریمه اخروی است

جریمه های اخروی با توبه برداشته می شود

ولی جریمه دنیوی گناهان باقی است

تو اگر با سوزنی به چشم خود بزنی با توبه هرگز جریمه دنیوی

آن که کوری است را برطرف نخواهی کرد

کسی که با کبریتی خانه ای را به آتش می کشد

جریمه اخرویش را با توبه برطرف می کند ولی جریمه

دنیایی آن که سوختن و تاول زدن باشد با توبه

برداشته نخواهد شد

دقت کنید!!................


[ یکشنبه 93/9/23 ] [ 10:34 صبح ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]



سلام

سرانجام گناه رنج است و اندوه؛

غم است و شکست!

نه گنه کاری توانسته است به قهرمانی برسد؛

و نه قهرمانی با گناه قله ای را فتح کرده است!

کیست که نداد طعم گناه

تلخ تر و شربت زهرآگینش کشنده تر از هر سمی است؟

این که نیاز به دلیل و برهان ندارد!

نه تنها تو؛

که هر طفل دبستانی این حقیقت را از بر است!

نه اثباتش دلیل می خواهد و نه پذیرفتنش برهان!

گناه هوای معنوی شهرها را

به سم مهلک و کشنده ای آلوده کرده است!!

و تو بهتر از من می دانی؛

گناه در حاشیه امنی که برای گنه کاران حرفه ای

فراهم شده است انجام می شود؛

اگر گنه کاری امنیت نداشته باشد با کدام انگیزه گناه می کند؟

او وقتی خود را در حاشیه بی تفاوتی ما در کمال امنیت دید

به تمام آرزوها و تمام امیدهای ما می خندد و دیوانه وار

مست از شراب گناه خود را به در و دیوار می کوبد!

می خواهم بگویم:

اگر امروز ،  من ، تو ؛ و هر مومن دیگری در هوای آلوده گناه احساس

نا امنی می کنیم ؛ همه این نا امنی محصول امنیتی است که

خود برای گنه کاران فراهم آورده ایم!

ای کاش مومنان چنان حاشیه امنی برای عرضه ایمان

می ساختند، که هیچ گنه کاری احساس امنیت نکرده و با

خیال راحت گناه نکند.. ...

به زودی توضیح خواهم داد....

 



[ چهارشنبه 93/9/12 ] [ 9:38 عصر ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]



دوست داشتم کسی سراغ خانه شادی را از ما

نمی گرفت ؛

که ما جز ار خانه غم خبری ندارم

از شهر غم و کوچه پس کوچه هایش ؛

از آسمان و ابر رنجها و بلاها ،

همه را از بریم؛

اما پاسخی برای روح های تشنه شادی نداریم.!

نمی دانم چرا  من، آری من!

تو و هر روح تشنه دیگری؛

نشاط و شادی را از همسایه قرض می گیریم و

غم و اندوهم را به او پس می دهم!

روز که از فرط  عطش نشاط، رو به قبله ایم

انگار سفره زندگیمان را جز سوخته های سنکک اندوها

پر نکرده است.

من ؛

تو ؛

او ، ما و همه

از که شادی را گدایی می کنیم؟

از همسایه ای که خود ابزاری برای شادی ندارد؟

از هم قاره ایی که برای ایجاد شادی جشنواره

پاشیدن رنگ به یکدیگر برقرار می کند و

پختن بزرگترین پیتزای دنیا و بلند ترین ساندویج

جهان را به نمایش می گذارد؟

ما که خود معدن نشاط را در اختیار داریم

چرا گدایی می کنیم؟

مگر محمد و آل محمد که جان ناقابلم فدای خاک

قدم آسمانیشان باد؛ معدن شور و نشاط  و شادی نیستند؟

اصلا مگر کسی می تواند بدون آنها به نشاط برسد؟

حال که من ؛ تو و همه بر سر چشمه نشاطیم

چرا از دیگران قرض بگیریم...

در کامنت بعد خواهم گفت که قرض گرفتن

از کسانی که شادی را می دزدند جز غم و اندوه

ارمغان نخواهد داشت

پس باید از سر چشمه نوشید تا سیراب شد....


[ چهارشنبه 93/9/12 ] [ 9:50 صبح ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
........

.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///