سفارش تبلیغ
صبا ویژن
""""""""""""
وبلاگافکت نوار وضعیت
"""""""""""""

چیزی شبیه سکوت....
چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند! نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....

 

 

من از عظمت و رشادتت، بزرگی و عظمتت ، دست دادن و شهادتت؛

چیزی به بزرگی شخصیتت نمی شناسم!

دریای شخصیتت در ظرف کوچک دنیا نمی گنجد؛                                       

و کیست که تو را ، تو را می گویم عباس جان؛ کیست که تو را بشناسد؟

تو پدر فضلی نه آنکه به نام پسرت خوانده شوی؛

که تو ریشه فضلی ، تو سر چشمه بخشش و سخاوتی؛

تو ابوالفرجی، فرج، گشایش، و میوه درخت عبادت و انتظاری؛

از تو چه می دانم؟ خودم را می گویم؛ از تو چه می دانم؟!

تنها چشمان قشنگت، قد رعنایت، شخص زیبایت؟

پس عشقت؟ مرامت؟ ادبت؟ دلدادگیت؟

من از اینها چه می دانم؟!

هیچ،

 بیچاره من! که از تمام کمالاتت هیچ نمی دانم

شاید به همین علت تو را تنها نردبان خواسته های دنیویم دانسته ام؛

شاید به همین علت تو را برای آرامش خودم برگزیده ام،

                                                                

ازحرمت بوی وفا می وزد، ازسخنت بوی صفا می وزد

من که در این غافله جا مانده ام

از نگه ام بوی جفا می وزد؛

و خلاصه تو از دریا ژرف تر، از آسمان بلند تر، و از افق گسترده تری

به اندازه فضلت تفضل کن و به اندازه کرمت کرمنا

ای صاحب فضل و ای ریشه کرم عباس!


[ پنج شنبه 92/3/23 ] [ 8:9 صبح ] [ ع. الف . ضاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

........................



........................
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
""" ........
///